خانوم غرغرو

نوشته های خودم

خانوم غرغرو

نوشته های خودم

نفس گیر

کفاف نمیدهد

نفسم کفاف این روزهای نفس گیر را نمیدهد

یک همنفس نیاز است

میفهمی؟

وقتی شب تمامی دنیایت را از دست میدهی

نباید صبح شود

نباید از خواب بیدار شوی

نباید دوباره گنجشکها آواز بخوانند

دوباره صبحانه و نهارو شام نباشد

دوباره اتوبوس و تاکسی نباشد

تو نباشی

صبح توی آن آیینه ی لعنتی نباشی

میفهمی؟؟